جام الست

ساخت وبلاگ

بسم الله الرحمن الرحیم

متن شایعه:

ایا میدانید :اخوندها معاف ازسربازی هستند . ایا میدانید : اخوندها قاضی میشوند ،در اداره ها استخدام میشوند ،در وزارت ارشاد ،گمرک و...کار میکنند اما هیچ اخوندی در کارخانه کار نمیکند کمی فکر کنید ایا تاکنون اخوند رادر کارخانه به عنوان کارگر دیده اید ایا میدانید : نیروی انتظامی حق دستگیری اخوند را ندارد حتی اگر مجرم باشد. ایا تا کنون دیده اید : اخوندها پیاده به کربلا بروند واقعا دیده ای .اما ما دیده ایم سال گذشته مردم عوام پیاده به کربلا رفته اند .
ایا تا کنون دیده اید : اخوندی برای شفا فرزندش یا خودش را به امام زاده یا صحن امام رضا زنجیر کند .
ایا تا به حال دیده اید اخوندی نذزی دهد؟
 ایا اینها دکان نیست؟

 

پاسخ شایعه:

 1- خدمت سربازی روحانیون:

الف ) اگر شخص روحانی تبعه کشور جمهوری اسلامی ایران باشد طبق قوانین این کشورباید به خدمت سربازی اعزام شود.

ب) طلاب علوم دینی مانند دانشجویان در زمان تحصیل از معافیت تحصیلی استفاده می کنند و برای همیشه معاف نیستند و پس از فراغت از تحصیل باید دوره خدمت خود را بگذرانند.

ج)در سیستم حوزوی هر طلبه باید هر سال پس از امتحانات خود به حوزه مراجعه نماید و کارت خود را تمدید نماید تا بتواند از معافیت تحصیلی استفاده نماید و در صورتی که به هر دلیلی نتواند یک سال در امتحانات حوزه شرکت نماید و معدل لازم را کسب نماید از این معافیت محروم شده و باید به سربازی اعزام شود.

د) جالب است بدانید روحانیون در تاریخ ایران فقط در یک دوره از سربازی معاف بودند آن هم در زمان حکومت شاهنشاهی(محمدرضا شاه) و تا قبل از اردیبهشت ۱۳۴۲ طلاب از معافیت برخوردار بودند.

ه)اگر کسی بخواهد به مقام اجتهاد برسد حداقل 40 سال باید درس بخواند و در مرتبه های پایین تر حداقل 20 سال درس می خوانند و خود به خود به سنی میرسند که از سربازی معاف می گردند.

و) قوانین کامل خدمت روحانیون در لینک زیر:
 
http://vazifeh.police.ir/?siteid=25&siteid=25&pageid=1633
 
2- بزرگترین روحانیون دین ما یعنی اهل بیت پیامبر(ص) همه با کشاورزی و تلاش و زحمت روزگار میگذراندند درضمن درسهایی که روحانیون میخوانند مربوط به علوم انسانی است نه فنی و اصولا شغل هر فرد باید متناسب با رشته ی تحصیلی او باشد. ولی روحانیونی که به شغل های مختلف مشغول هستند نیز در ایران وجود دارند.
مثال:
3- به جرائم روحانیون در دادگاه های مخصوص روحانیت رسیدگی میشود. و ما در تاریخ جمهوری اسلامی روحانیونی داریم که نه تنها دستگیر شده اند بلکه  به حبس ، شلاق و حتی اعدام محکوم شده اند.
که برای نمونه همین اواخر حکم اعدام یکی از روحانیون به نام جعفری تبار به جرم رمالی و ارتباط با اجنه و ...... اعلام شد.
http://www.ana.ir/news/13039
 
4- آیا سازندگان این شایعه لیست تمام زنجیرشدگان به ضریح ائمه را دیده اند که با اطمینان این حرف را میزنند؟
البته برخی کارها و اعمال رایج بین مردم شامل خرافات می باشد و از طرف روحانیون هم توصیه نمیشود.
نه فقط مردم این سرزمین بلکه هرکس از هر نقطه دنیا با نیت خالص به ائمه متوسل شده حاجت خود را گرفته روحانیون هم از این قاعده مستثنی نیستند. البته کسانی که امثال این شایعات را میسازند در راهپیمایی اربعین به سمت کربلا شرکت نمیکنند برای همین روحانی هم نمیبینند.
تصاویر روحانیون در راهپیمایی اربعین:
 
              

 حجت الاسلام مرتضی آقاتهرانی،نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در پیاده روی اربعین

 

            
             

                           پیاده روی آیت الله جزایری امام جمعه اهواز در اربعین

ادامه تصاویر حضور روحانیت در راهپیمایی اربعین در لینک زیر:

http://hawzahnews.com/detail/Photo/341101#ad-image-0   

5- در مورد نذری دادن هم مانند پیاده روی اربعین و غیره یک عمل مستحب است و روحانیون هم در این اعمال خیر شریک میشوند.و بنده حقیر به شخصه روحانیونی را دیده ام که نه تنها بانی نذر هستند بلکه طبخ غذای نذری را هم به عهده می گیرند.

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

م.م.م

 وبلاگ جام الست

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 3396 تاريخ : پنجشنبه 8 مرداد 1394 ساعت: 21:58

اخیرا در شبکه های اجتماعی تصویری از بریده های روزنامه های چاپ شده در اوایل انقلاب منتشر  شده و دستمایه سوء استفاده ضد انقلاب قرار گرفته در این مطلب  توضیحاتی در مورد این تصاویر ارائه خواهم کرد.

نمونه تصاویر منتشره شده:

                  

توضیح تیتر اول:

آیت الله طالقانی: (در مورد حجاب اجبار در کار نیست)

1. این مصاحبه در 20 اسفند 57 ، یعنی کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب انجام شده است .

2. پس از سخنان 16 اسفند امام (ره) در لزوم رعایت حجاب زنان مسلمان در جامعه و ادارات ، برخی اقدام به اعتراضاتی نموده و طرفداران حجاب نیز اقدام به پاسخگویی نمودند که تنش هایی در جامعه ایجاد شد.
این مصاحبه در آن شرایط و جهت رفع التهاب از جامعه ایراد شده است. 

3. در این زمان هنوز رفراندوم جمهوری اسلامی (12 فروردین 58) برگزار نشده تا قوانین اسلام که مبنای نظام است برای آحاد ملت الزامی باشد . بلکه در این زمان جنبه ارشادی دارد .

4.ایت الله طالقانی در همین سخنرانی می فرمایند:
"،،، ساخته من و فقیه و دیگران نیست؛ این نص صریح قرآن است. آن قدری كه قرآن مجید بیان كرده، نه ما می توانیم از حدود آن خارج شویم و نه زنانی كه معتقد به این كتاب بزرگ آسمانی هستند."  .

 

توضیح تیتر دوم :

آیت الله خسروشاهی : (ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺨﺮﯾﺪ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺻﺎﺣﺐ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ)

با دقت در تصویر (داخل کادر سیاهرنگ) متوجه خواهید شد که این نقل قول از آیت الله خسروشاهی میباشد و در قسمت بالایی تیتر اصلی هم این عبارت نوشته شده : (با دریافت اقساط 100 ماهه!)

پس مشخص شد که قرار نبوده است که بصورت مجانی خانه در اختیار مردم قرار داده شود و طرح مورد نظر چیزی شبیه به مسکن مهر بوده است.

 

توضیح تیتر سوم :

امام خمینی (ره):(ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﻮﻥ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺭﯾﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺷﻮﻧﺪ)

امام (ره )  ابتدائا با حضور مستقیم روحانیت در امور دولتی مخالف بود ولی بعدا به دلیل خیانت امثال بازرگان و بنی صدر تصمیمات دیگری اتخاذ نمودند.

نمونه سخنان امام (ره) در این مورد:

« پيش از انقلاب من خيال مي كردم وقتي انقلاب پيروز شد افراد صالحي هستند كه كارها را طبق اسلام عمل كنند لذا بارها گفتم روحانيون مي روند كارهاي خودشان را انجام مي دهند. بعد ديدم خير اكثر آنها افراد ناصالحي بودند و ديدم حرفي كه زده ام درست نبوده است آمدم صريحا اعلام كردم من اشتباه كرده ام .... امروز مي گويم مادام كه احكام اسلام پياده نشده است و افراد صالحي نداشتيم تا طبق اسلام عمل كنند علما بايد مشغول به كارهايشان باشند. اين يك شاني براي علما نيست كه رياست جمهوري و يا پست ديگري را داشته باشند چون وظيفه است به اين كارها مي پردازند »( صحیفه امام  جلد 18 صفحه 241)

« چنانچه همه متصديان روحاني كه هستند الآن از باب اينكه مي بينند كه نمي تواند و نخواهد توانست كسان ديگر اداره اين كشور را آن طوري كه اسلام مي خواهد اداره بكند و ما تجربه كرديم كه نشد اين آقايان با اينكه شغلشان اين نيست و حالا من عرض مي كنم كه بناي روحانيون بر اين نيست كه حكومت را بگيرند. حكومت چيست اما بناي روحانيون بر اين نيست كه اسلام را حفظ كنند ! ما گمان مي كرديم كه در بين روشنفكران ما ـ به اصطلاح ـ خوب اشخاصي پيدا مي شوند كه متعهدند و حفظ مي كنند اين را. اگر حالا هم پيدا شد يك همچو اشخاصي يك همچو جمعيت هايي آقايان پست هاي مهم تر دارند مي روند سراغ كارشان ; آقاي هاشمي هم مي روند. آقاي خامنه اي هم مي روند و همه كساني كه متصدي هستند. اما ما چه بكنيم امروز وضع ما وضع ايران وضع گرفتاري هاي داخلي و خارجي جوري است كه بدون اينها نمي شود اداره كرد اين مملكت را يا مي كشانندش به طرف آمريكا و يا كمونيسم ; يا مي كشانندش به طرف امريكا و سرمايه داري كنيم يا مي كشانندش طرف كمونيسم و آن بساط . » (صحيفه امام جلد 16 صفحه 466)

 

توضیح تیتر چهارم :

آیت الله طالقانی: (ما رهبران اسلامی داعیه حکومت نداریم)

همانطور که گفته شد امام (ره ) نیز ابتدائا با حضور مستقیم روحانیت در امور دولتی مخالف بود ولی بعدا به دلیل نبودن افراد صالح با ورود روحانیت به این عرصه موافقت کردند ،ضمن اینکه ملاک ما سخنان امام (ره) است ، آیت الله طالقانی اختلاف نظرهایی با امام داشتند مثل قضیه شکستن حکومت نظامی و...

شخصیت آیت الله طالقانی قابل احترامست خدایش رحمت کند ولی فصل الخطاب برای ما  حرف امام (ره) می باشد.

بعد از پیروزی انقلاب هم بعضی گروهها و تشکل های به اصطلاح روشنفکر اما التقاطی و منحرف از جمله مجاهدین خلق به دلیل حاکم شدن روحانیت بر اوضاع برای خلاصی از انزوای سیاسی و فرار از مجازات به عناوین مختلف سعی در بهره گیری از نام و موقعیت مرحوم طالقانی بودند و حتی چندین جلد کتاب به نام مجموعه گفتار پدر طالقانی چاپ کردند و مدتی نیز جو سیاسی کشور را به خاطر زندانی بودن پسر ایشان( مجتبی پسر ایشان تغییر ایدئولوژی داده و به گروه پیکار که گروهی مارکسیستی بود پیوست) آشفته کردند و عده ای را نیز با تحریک احساسات به دام انداختند. خلاصه خیلی سعی کردند ایشان را مقابل امام (ره) و روحانیت مبارز قرار بدهند که با هوشیاری حضرت امام و اعتمادی که به مرحوم طالقانی داشتند ایشان را به عنوان امام جمعه تهران انتخاب نمودند و آب پاکی رو دست منافقان ریختند.

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

م.م.م

 وبلاگ جام الست

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 2968 تاريخ : پنجشنبه 8 مرداد 1394 ساعت: 21:58

بسم الله الرحمن الرحیم

بازی Clash of Clans را میتوان پرطرفدار ترین بازی از میان بازی های تلفنهای هوشمند دانست.همین شهرت و محبوبیت کافی است تا پیرامون این بازی ابهامات و حواشی مختلفی ایجاد شود. در این مطلب سعی دارم به سوال در بازی Clash of Clans پاسخ دهم.

1-آیا شخصیت معروف بربر در بازی کلش همان تری جونز کشیش آمریکایی است؟

2- آیا بازی Clash of Clans دارای مفاهیم و نشانه های شیطان پرستی است؟

3- آیا بازی Clash of Clans شرعا حرام است؟

 

پاسخ سوال اول:

آیا شخصیت معروف بربر در بازی کلش همان تری جونز کشیش آمریکایی است؟

توضیحاتی پیرامون شخصیت بربر(Barbarian):

معروفترین شخصیت بازی کلش او کلنز شخصیت بربر است.

از لحاظ تاریخی واژه «بربر» به تمامی اقوام شمالی اروپا - نواحی شمالی شبه‌جزیره بالکان و شبه‌جزیره ایتالیا - اطلاق می‌شود.واژة بربر را ظاهراً نخستین‌بار رومیان‌ در پى‌ تهاجم‌ به‌ این‌ منطقه‌ بر این‌ قوم‌ اطلاق‌ کردند و گویا دارای‌ مفهومى‌ تحقیرآمیز بوده‌ است‌. نژاد بربرها  از روزگاران‌ کهن‌ موردبحث‌ مورخان‌ بوده‌ است‌. و در داستان ها و افسانه های اساطیری نیز حجم قابل توجهی را به خود اختصاص داده اند .خوی جنگطلبی خشونت و زندگی قبیله ای از جمله مشخصات این قوم در داستان ها و افسانه هاست.

نام و مشخصات شخصیت (سرباز بربر)  در بازی کلش نیز الهام گرفته از قوم بربر است اما  ظاهر شخصیت بربر در این بازی که دارای چهره ی خشن ، مو ها ی زرد رنگ و سیبیل خاص میباشد بر گرفته از ظاهر جنگجویان کهن اروپایی است و اینجانب هیچ دلیل و سندی مبنی بر تطابق این شخصیت از بازی با کشیش ملعون آمریکایی پیدا نکردم!

نمونه هایی از شکل ظاهری برخی از جنگجویان کهن و اساطیری  اروپایی در تصاویر زیر:

                                         

         

 

پاسخ سوال دوم:

آیا بازی Clash of Clans دارای مفاهیم و نشانه های شیطان پرستی است؟

با توجه به تحقیقات و مشاهدات  اینجانب برخی از علایم و نشانه های فراماسونری و شیطان پرستی در این بازی یافت میشود ولی اظهار نظر قطعی در مورد اینکه ایا این بازی اهدافی همسو با شیطان پرستان و فراماسونرها دارد یا خیر را باید به عهده پژوهشگران و کارشناسان این امر گذاشت.

البته نظر شخصی بنده این است که فارق از این علایم و نشانه ها بازیClash of Clans دارای معایب بسیاری است و معضلاتی را در اجتماع ایجاد کرده که در مطالب بعدی به آنها خواهم پرداخت.

نشانه معروف شیطان پرستان با نام بز بافومت در بازی Clash of Clans :

                    

پاسخ سوال سوم:

آیا بازی Clash of Clans شرعا حرام است؟

پاسخ دفتر  مقام معظم رهبری به این سوال  به شرح زیر است:

الف. اگر از فرد بازنده به فرد برنده چیزی پرداخت شود که ارزش مالی داشته باشد حکم قمار داشته و اشکال دارد .

ب. خرید و فروش اعتبار بدست آمده از بازنده برای شخص برنده جایز نیست .

ج. اگر در حمله ها اعتبار و منابعی نصیب برنده شود (که قبلا بازنده با پرداخت وجه و خرید منابع به دست آورده) حکم قمار داشته و اشکال دارد .

د. اگر در مراحل و ماموریت های تعبیه شده در خود بازی ، سودی حاصل و منابع و امکاناتی کسب شود اشکالی نداشته و از نظر شرعی شامل قمار نیست.

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

م.م.م

 وبلاگ جام الست

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : ,شیطان پرستی ,آیا کلش حرام است ,Clash of Clans, نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 2975 تاريخ : پنجشنبه 8 مرداد 1394 ساعت: 21:58

جوان خیلی متین به مردنزدیک شدوگفت:ببخشیدآقا!من میتونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم ولذت ببرم؟مرد که اصلا توقع چنین حرفی نداشت،از جا دررفت ومیان جمعیت،یقه جوان راگرفت وعصبانی،اورابه دیوارکوفت وفریادزد:مردیکه عوضی،مگه خودت ناموس نداری؟
جوان،خیلی آرام،بدون اینکه ازرفتارمردناراحت شود،همانطورمتین ادامه داد:خیلی عذرمیخوام،فکرنمیکردم این همه عصبی وغیرتی شین،دیدم همه بازاردارن بدون اجازه نگاه میکنن ولذت میبرن،من گفتم حداقل ازشمااجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم،حالا هم ازخیرش گذشتم.
مردخشکش زد،زیرچشمی زنش رابرانداز کرد...

 

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 614 تاريخ : جمعه 2 مرداد 1394 ساعت: 21:25

به گزارش سرویس فرهنگ جهان نیوز، هر چند می‌توان ده‌ها عامل را در این برشمرد اما یکی از این عوامل مراسم‌هایی است که در روز 9 ربیع‌الاول برگزار می‌شود.

برخی مجالس وهن‌آمیز که به اسم تشیع در خانه‌ها و حتی دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه برگزار می‌شود که برگزار کننده همین مجالس ساده و به ظاهر مخفیانه!! خسارت بزرگی به مکتب راستین اهل بیت(ع) وارد کرده و مسئولیت خون هزاران شیعه مظلوم زاهدانی، پاکستانی، عراقی، لبنانی و ... را به گردن می‌گیریم.

تجربه نشان داده که هیچگاه دشنام گفتن به مقدسات دیگران موجب هدایت گمراهان نمی‌شود بلکه برعکس آنان را به لجاجت و مقابله به مثل وادار می کند از این رو اهل بیت(ع) به شیعیان یادآور می شدند که خداوند از دشنام گفتن حتی نسبت به بت‌های مشرکان نهی فرموده است.

خداوند می فرماید « به معبود کسانى که غیر خدا را مى‏خوانند دشنام ندهید، مبادا آنها(نیز) از روى(ظلم و) جهل، خدا را دشنام دهند »[أنعام/108] بنابراین پرهیز از دشنام یک اصل قرآنی و اسلامی است.

مقام معظم رهبری: فاطمه زهرا(س) از این کار راضی نیست

رهبر انقلاب در همین رابطه می‌فرمایند:«بعضی‌ها به نام شادکردن دل فاطمه‌زهرا، علیها‌السلام، این روزها و در این دوران ما کاری می‌کنند که انقلاب را که محصول مجاهدت فاطمه زهراست، در دنیا لنگ کنند! می‌فهمید چه می‌گویم؟ بهترین وسیله‌ای که دشمنان بزرگ انقلاب پیدا کردند برای این‌که نگذارند انقلاب به کشورهای اسلامی برود، می‌دانید چه بود؟ گفتند این انقلاب، اسلامی نیست! گفتند اینها دشمن شما- چند صد میلیون مسلمان- هستند! امام بزرگوارمان ایستاد و گفت این انقلاب، اسلامی است؛ شیعه و سنی در کنار هم هستند؛ کنار هم هستند. اگر امروز کسی کاری کند که آن دشمن انقلاب، آن مأمور سیای آمریکا، آن مأمور استخبارات کشورهای مزدور آمریکا، وسیله‌ای پیدا کند، دلیل پیدا کند. نواری پیدا کند، ببرد این‌جا و آن‌جا بگذارد، بگوید کشوری که شما می‌خواهید انقلابش را قبول کنید، این است، می‌دانید چه فاجعه‌ای اتفاق می‌افتد؟ بعضی‌ها دارند به نام فاطمه زهرا، علیها‌السلام، این کار را می‌کنند.

در حالی که فاطمه‌زهرا، علیها‌السلام، راضی نیست. این همه زحمت برای این انقلاب کشیده شد. آن مرد الهی، آن وارث واقعی فاطمه‌زهرا، علیها‌السلام، در زمان ما، آن همه زحمت کشید. این جوان‌های پاک ما این‌جور رفتند خون‌هایشان را ریختند تا انقلاب را بتوانند عالم‌گیر کنند. آن وقت یک نفری که معلوم نیست تحت تأثیر کدام محرکی واقع شده، به نام شادکردن دل فاطمه‌ زهرا، کاری بکند که دشمنان حضرت فاطمه‌زهرا را شاد کند.»

کتاب «نهم ربیع، خسارت‌ها و جهالت‌ها» مهمترین کتاب در این زمینه

در همین راستا و برای پاسخ به شبهات حول مجالس انحرافی معروف به «عید الزهرا» و «عمر کشون» خواندن کتاب «نهم ربیع، خسارت‌ها و جهالت‌ها» بسیار توصیه می‌شود.

این کتاب که نوشته «مهدی مسائلی» است با عنوان زیرین «آسیب‌شناسی انسجام شناسی» توسط انتشارات وثوق منتشر شد و در آن علاوه بر بحث تاریخی درباره تاریخی قتل خلیفه دوم و ابولولو، بررسی روایت‌شناسی «روایت نهم ربیع‌الاول» نظر مراجع تقلید اعم از مقام معظم رهبری، آیات عظام نوری همدانی، مکارم شیرازی، موسوی اردبیلی، محمدصادق روحانی، مصباح یزدی، وحید خراسانی، مظاهری و همچنین مرحوم آیت‌الله بهجت(ره)، آیت‌الله ملکی تبریزی(ره) و آیت‌الله فاضل لنکرانی(ره) ارائه شده است.

9 ربیع الاول تاریخ قتل خلیفه دوم نیست

در این کتاب عنوان شده که اساسا قتل خلیفه دوم روز 9 ربیع الاول نبوده است بلکه بر اساس اعلام اکثر علمای شیعه و مورخان سنی و شیعه تاریخ قتل خلیفه دوم 26 یا 27 دی‌الحجه سال 23 هجری بوده است و روز 9 ربیع الاول روز کشته شدن عمر بن سعد به دست مختار ثقفی است که در آن سال‌ها جشن‌هایی به این زمینه گرفته می‌شده که بعدها به دلیل هم اسم بودن عمر بن سعد با خلیفه دوم به این نام یعنی «عمر کشون» مشهور شده است.

استفتاء مقام معظم رهبری، آیات عظام نوری همدانی و مکارم شیرازی درباره «عیدالزهرا»

در بخشی از این کتاب استفتائاتی در این زمینه گرفته شده و آمده است: در قرن های اخیر چنین مرسوم بوده است که عامه شیعیان در روز نهم ربیع - با توجه به نسبتی که به این روز می‌دهند - توجهی خاص به این روز داشته و مجالسی را در آن تشکیل می‌داده‌اند.

از صحت و سقم این انتساب که بگذریم آن چه موجب نگرانی است انجام اعمال و گفتار خلاف شرعی است که در بعضی از این مجالس صورت می‌گیرد و از ساحت فرد مسلمان و شیعه اهل‌بیت(ع) به دور است و آن چه بر این نگرانی می‌افزاید وجهه شرعی دادن بعضی افراد به این اعمال خلاف شرع است که با بهانه «رفع القلم» و... انجام می‌گیرد.

متأسفانه در سا لهای اخیر و با امکانات جدیدی هم که به وجود آمده، امکان ضبط تصاویر یا صوت این مجالس برای شرکت

کنندگان در آن به سهولت وجود دارد که در بعضی موارد این فیلم ها و صوت‌ها به کشورهای مجاورمان که شیعیان و اهل تسنن در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند زندگی می کنند نفوذ یافته و باعث ایجاد فتنه و ریختن خون پاک شیعیان آن منطقه گردیده است. با توجه به نکاتی که گفته شد خواهشمند است نظر  شریف معظم له را نسبت به این سؤالات بیان فرمائید.

1. حکم برپایی این گونه مجالس با صورتی که گفته شد چیست؟

2. شرکت در این مجالس چه حکمی دارد؟

3. نظر حضرت عالی درباره «رفع القلم» که مجوز انجام بعضی گناهان و مناهی در این ایام می‌شود چیست؟

4. توصیه‌ای به این افراد را بیان کنید.

آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به این استفتا می‌نویسند: هرگونه گفتار یا کردار و رفتارى که در زمان حاضر سوژه و بهانه به دست دشمن بدهد و یا موجب اختلاف و تفرقه بین مسلمین شود شرعاً حرام اکید است.

آیت‌الله نوری همدانی نیز می‌نویسد: چیزی به عنوان رفع قلم در روز به خصوصی نداریم و مسلمانان باید از تفرقه بپرهیزند و از هر چیزی که موجب وهن مذهب می باشد جداً اجتناب نمایند.

آیت‌الله مکارم شیرازی در پاسخ خود به این استفتا مرقوم کرده است: اولاً: روایتی با عنوان رفع قلم در آن ایام مخصوص در منابع معتبر نداریم. و ثانیاً بر فرض چنین چیزی باشد که نیست مخالف کتاب و سنت است و چنین روایتی قابل پذیرفتن نیست و حرام و گناه در هیچ زمانی مجاز نیست

هم چنین سخنان رکیک و کارهای زشت دیگر. و ثالثاً: تولّی و تبرّی راه‌های صحیحی دارد نه این راه‌های خلاف.

 آیت‌الله بهجت(ره): عیدالزهراء روز بیان مشترکات میان شیعه و اهل تسنن و ترک لعن است

بنابر این گزارش در کتاب «در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت» ، نوشته محمدحسین رخشاد آیت‌الله بهجت(ره) نیز درباره برگزاری مجالس به مناسبت حضرت زهرا (س)(عیدالزهراء ) توصیه می‌فرمودند که به بیان فضایل اهل بیت(ع) به‌ویژه حضرت زهرا(س) و بیان حدیث ثقلین پرداخته شود.

به فرموده ایشان شیوه مرحوم آیت الله بروجردی(ره) نیز همین بوده است یعنی بیان مشترکات میان شیعه و اهل تسنن و ترک مطاعن و مثالب یا لعن و سب آشکار.

آیت الله بهجت(ره) درباره برخی از رفتارها به نام عیدالزهرا نیز می‌گوید: چه بسا ... این کارها موجب اذیت و آزار و یا قتل شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند گردد در این صورت اگر یک قطره خون از آنها ریخته شود ما مسبب آن و یا شریک جرم خواهیم بود.

آیت الله بهجت(ره) بر ضرورت دقت شیعیان در گفتار و رفتار تاکید بسیاری داشتند که مبادا موجب تحریک اهل سنت شود و بسیار بر تقیه عملی و قولی تاکید می کردند اما تقیه و تزلزل قلبی را حرام می دانستند.


خاطره تکان دهنده آیت الله مرعشی نجفی
 
حضرت آیت الله العظمی مظاهری در نقل خاطره‌ای از استادشان آیت الله مرعشی نجفی می‌فرمایند: «خدا رحمتش‌ کند، درجاتش‌ عالیست، عالی‌تر کند، مرحوم‌ آیت‌ الله مرعشی، من‌ مکاسب‌ پیش‌ ایشان‌ خواندم، هم‌ کفایه‌ خواندم، هم‌ مکاسب... ایشان‌ بنایشان‌ این‌ بود برای‌ این‌که‌ خسته‌ نشوند، یک‌ قصه‌ای‌ گاهی‌ اوقات‌ یا خیلی‌ از اوقات‌ در میان‌ درس‌ برای‌ شاگردها می‌گفتند و یکی‌ از قصه‌هایشان‌ این‌ بود که‌ می‌گفتند:
 
پدر من‌ از علمای‌ نجف‌ بوده‌ یک‌ شاگرد سنی‌ داشت، این‌ فرد می‌خواست‌ برود کردستان‌ و کرمانشاه، با پدر من‌ خداحافظی‌ کرد و رفت، پدر من‌ آمد ایران‌ و رفت‌ مشهد، در زمان برگشت‌ قافله‌ ما غروب‌ به کرمانشاه رسید، من‌ خیلی‌ وحشت‌ کردم‌ که‌ حالا چه‌ می‌شود، آن‌ وقت‌ وضع‌ کرمانشاه‌ و وضع‌ کردستان‌ به خاطر شیعه‌ و سنی‌گری‌ خیلی‌ بد بود، ناگهان‌ آن‌ شاگرد من‌ پیدا شد، خیلی‌ با من‌ گرم‌ گرفت‌ و بالاخره‌ با زور و رودربایستی‌ من‌ را خانه برد‌ خیلی‌ هم‌ خدمت‌ کرد به‌ من، بعد آخر شب‌ به‌ من‌ گفت:‌ آقا ما یک‌ جلسه‌ای‌ داریم‌ شما بیاید برویم‌ توی‌ این‌ جلسه، گفتم‌ می‌آیم، خلاصه مرا بردند توی‌ آن‌ جلسه، وقتی‌ نشستم‌ توی‌ جلسه، دیدم‌ این‌ سبیل‌ گُنده‌ها، سبیل‌ کشیده‌ها می‌آیند، تعجب‌ کردم، چه‌ خبر است، یک‌ وقت‌ مَنقَلی‌ پر از آتش‌ که‌ آتش‌ زغالی‌ که‌ اَلُو داشت، این‌را هم‌ آوردند، یک‌ مجمع‌ را هم‌ آوردند گذاشتند روی‌ این‌ آتش‌ها، روی‌ این‌ منقل‌ .من‌ تعجب‌ کردم، ترس‌ هم‌ من‌را گرفته‌ بود که‌ این‌ها چه‌ کار می‌خواهند بکنند، یک‌وقت‌ دیدم‌ یک‌ جوانی‌ زیر غُل‌ و زنجیر، قیافه‌ای شبیه مردم‌ همدان‌ داشت، آوردند. یک‌ سفره‌ چرمی‌ هم‌ پَهْن‌ کردند، او را نشاندند روی‌ سفره‌ چرمی‌ و کسی‌ با یک‌ ضربت‌ گردنش ‌را زد، آن‌ مجمع‌ که‌ داغ‌ بود گذاشتند روی‌ گردن‌ این‌که‌ خون‌ بیرون‌ نیاید، غُل‌ و زنجیرها را هم‌ باز کردند این‌ هی‌ دست‌ و پا می‌زد این‌ها هم‌ قاه‌ قاه‌ می‌خندیدند. من‌ غش‌ کردم‌.

بالاخره‌ قضیه‌ تمام‌ شد و من‌ در حال‌ غش‌ بودم، کم‌کم‌ مَرا به‌ هوش‌ آوردند اما آن‌ موقعی‌ که‌ نزدیک‌ بود به‌ هوش‌ بیایم‌ می‌دیدم‌ با هم‌ زمزمه‌ دارند، این‌ شیعه‌ است‌ این‌را هم‌ بیاورید دومی‌اش‌ باشد، آن‌ طلبه‌ می‌گفت:‌ نه‌ بابا من‌ درس‌ پیش‌ ایشان‌ خواندم، این‌ از آن‌ سنی‌های‌ داغ‌ است‌ معلم‌ من‌ بوده، بالاخره‌ من‌ را نجات‌ داد، آمدیم‌ خانه، وقتی‌ من‌ حال‌ آمدم، این‌ طلبه‌ به‌ من‌ گفت:‌ آقا من‌ سنی‌ هستم، اما مُرید شما هستم، می‌دانید شما را خیلی‌ دوست‌ دارم، نمی‌خواستم‌ ناراحتتان‌ کنم، اما بُردم‌ آن‌جا یک‌ پیام‌ بدهید به‌ علمای‌ نجف‌ و پیام‌ این، که‌ شما عُمَرکُشون‌ کنید ما هم‌ این‌جور می‌کنیم،‌ ما رسم‌مان‌ است‌ یک‌ شیعه‌ را یک‌ جایی‌ پیدا می‌کنیم‌ زندانی‌اش‌ می‌کنیم‌ غُل‌ و زنجیر می‌کنیم‌ تا شب‌ چهارشنبه، شب‌ چهارشنبه‌ همه‌ ما جمع‌ می‌شویم‌ برای‌ رضایت‌ خدا، قربة الی‌ الله این‌را می‌آوریم‌ و این‌ بلا را به‌ سرش‌ می‌آوریم‌ که‌ تو دیدی.»

 

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 614 تاريخ : جمعه 2 مرداد 1394 ساعت: 21:23


زندگینامه سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله

 

 

 


تولد و خانواده

 

سید حسن نصرالله در ۳۱ اوت سال ۱۹۶۰ در شهرک البازوریه از محله‌های فقیر نشین شرق صور در جنوب لبنان به دنیا آمد. نام مادر « مهدیه صفی الدین» و نام پدرش «سید عبدالکریم» است. در زمان کودکی سید حسن نصرالله، پدرش به شغل سبزی و میوه‌فروشی مشغول بوده‌است. وی سه برادر و ۵ خواهر دارد و سید حسن نصرالله فرزند ارشد خانواده می‌باشد.به دلیل فقر اقتصادی و شرایط نامساعد کاری، خانوادهٔ وی به منطقهٔ الکرنتینا در جنوب بیروت رفتند.خانوادهٔ وی در سال ۱۹۷۵ میلادی، همزمان با آغاز جنگ داخلی لبنان، به البازوریه برگشتند. سید حسن از کودکی شدیداً به امام موسی صدر علاقه مند بود.

تحصیلات

سید حسن نصرالله تحصیلات مقطع ابتدائی را در زادگاهش سپری کرد و دورهٔ راهنمایی را در محله‌ای به نام سن‌الفیل در شرق بیروت گذراند. مقطع دبیرستان را در روستای البازوریه در جنوب لبنان به پایان رسانید و در سال ۱۹۷۶، در سن ۱۶ سالگی برای تحصیلات حوزوی به شهر نجف در عراق رفت و بعد از ۲ سال اقامت و تحصیل در این شهر، مجددا به لبنان باز گشت و در مدرسهٔ الامام منتظر در بعلبک مشغول به فراگیری علوم حوزوی شد. مشوق اصلی وی برای عزیمت به نجف و فراگیری علوم اسلامی سید محمد غروی،  امام جمعه شهر صور بوده‌است. نصرالله در سال ۱۹۸۹ برای تکمیل دروس حوزوی به قم رفت، اما با گذشت یک سال، به دلیل شدت تنشها در لبنان، به درخواست شورای حزب‌الله به بیروت بازگشت.

فعالیت سیاسی

نصرالله با اتمام دورهٔ دبیرستان و همزمان با آغاز جنگ داخلی لبنان وارد جنبش امل شد و به عنوان مسوول سازمانی جنبش شیعی امل در روستای البازوریه به فعالیت پرداخت. وی در زمان تحصیل در حوزه امام منتظر نیز به فعالیت سازمانی در جنبش امل می‌پرداخت که در همان زمان، به عنوان عضو دفتر سیاسی آن انتخاب شد.
نماینده امام خمینی در لبنان
در دیداری که سید حسن نصرالله در سال ۱۳۶۰ با امام خمینی در تهران داشت، امام خمینی وی را به عنوان نماینده خود در امور حسبیه و اخذ امور شرعیه در لبنان منصوب کرد. سید حسن نصرالله در زمان دریافت این حکم ۲۱ ساله بود و اولین کسی از رهبران حزب‌الله لبنان بود که چنین حکمی را از امام خمینی دریافت کرده‌است. نصرالله در سال ۱۳۶۱ هم به عنوان سرپرست تیم ورزشی جنبش امل به تهران سفر کرد که به دلیلی در گرفتن جنگ لبنان ۱۹۸۲ این سفر نیمه‌تمام ماند.

سخنان درباره ولایت فقیه

 

نقش ولی فقیه در حکومت ایران نقش رهبری و تنظیم‌کننده امور است. ولی فقیه دیدگاه و نظر خود را بر مردم تحمیل نمی کند.ولی فقیه به عنوان یک مسئول که باید اراده و خواست ملت را به اجرا بگذارد. ولایت فقیه یکی از ارکان اصلی نظام ایران است دبیرکل حزب‌الله لبنان با اشاره به اینکه ولایت فقیه یکی از ارکان اصلی نظام ایران به شمار می‌رود، تصریح کرد که در عین حال نظام این کشور نام جمهوری اسلامی را دارد و دولت ولایت فقیه نام نگرفته است. ولایت فقیه بیش از دیگران متعهد به قانون است در ایران می‌توان ملاحظه کرد که قوه مقننه، قوه مجریه و قوه قضاییه حقیقی و واقعی وجود دارد و در راس قوه مجریه رئیس جمهور کشور به رسیدگی به امور کشور مشغول است و تمام قوا از یکدیگر جدا بوده و هریک به فعالیت‌های خود در حوزه مربوط به خود مشغول است و ولی فقیه بر فعالیت این قوا نظارت می‌کند تا هیچ‌یک از آنها از حدود اختیارات در نظر گرفته شده برای آنها پا را فراتر ننهد و در صورت نیاز و بروز مشکل به حل مشکلات پیش آمده در آنها بپردازد، اما این به معنای دخالت ایشان در تدوین و وضع قوانین و یا دست بردن و تغییر دادن احکام صادره توسط قوه قضاییه یا تصمیمات گرفته شده توسط قوه مجریه نیست و قدرت در ایران و در نظام ولی فقیه از آن یک نفر یا شخص خاص نیست بلکه همه در برابر قانون پاسخگو هستند، حتی شخص ولی فقیه در برابر قضات و دادگاه در صورت ارتکاب خطا پاسخگو باید باشد، همچنین ایشان در برابر مجلس خبرگان نیز پاسخگوست چون این مجلس این اختیار را دارد تا در صورت بروز اشتباه و خطا از سوی رهبر وی را جدای از بازخواست حتی برکنار نیز بکند.
سیدحسن نصرالله تاکید کرد، هنگامی‌که می‌گوییم حکومت ولی فقیه؛ بدین معناست که در راس این کشور شخصیتی قرار گیرد که باید دارای خصوصیات و ویژگی‌های خاص و منحصر به فردی باشد، به این معنا که باید ولی فقیه عالم و مجتهد باشد یا حقوقدانی (رجل قانون ) باشد که در قوانین صاحب‌نظر باشد و همچنین باید عادل، دانا، مدیر، مدبر و شجاع باشد و بالطبع هر کس که در راس قدرت و حکومت قرار گیرد، باید خود بیش از هرکس دیگری در کشور به قانون متعهد و ملتزم باشد و این در واقع از افتخارات یک نظام است که رهبر آن بیش از دیگران مقید به اجرای قانون است.

روابط با ایران

معاون سید حسن نصر الله در پاسخ به سوالی مبنی بر واکنش حزب الله در صورت حمله اسرائیل و حامیان آن به ایران گفت: رابطه ما با جمهوری اسلامی ایران مثل پدر و فرزند است و در صورت حمله متجاوزان از ایران دفاع خواهیم کرد، حتی اگر شود خودمان را فدای بقای جمهوری اسلامی بکنیم، این کار را خواهیم کرد و این کار نه از روی تعصب، بلکه به خاطر مصالح حقیقی جهان اسلام است.

ماجرای بازداشت سیدحسن نصرالله توسط حجاریان

سعید حجاریان که زمانی در اطلاعات نخست وزیری بود، سید حسن نصرالله را چند روزی نیز در زندان نگه میدارد در شرح ماجرا می گوید: از سیدحسن نصرالله هم بازجویی شده که چرا به ایران آمده؛ کنترل امنیتی فرودگاه بالاخره دست نخست وزیری بوده باید مشخص می شد که چرا یک فرد بدون ویزا به ایران می آید. بچه ها در فرودگاه بازجویی می کردند و بعد هم او را برده اند دو سه شب در یک ساختمان دیگر بازداشت کرده اند مسئله یک ماجرای اداری بود و جنبه سیاسی نداشت.

مسئولیت‌ها

سید حسن نصرالله از ابتدای شکل گیری حزب الله در آن به فعالیت پراخت، در سال ۱۹۸۵ وی با انتقال به بیروت مسئولیت‌های سنگین‌تری را عهده دار شد. نخستین مسئولیت جدی نصرالله آماده سازی نیروهای مقاومت و تأسیس هسته‌های نظامی و در عین حال معاون ابراهیم امین از نمایندگان حزب الله در پارلمان لبنان بود. در سال ۱۹۸۷ و همزمان با تشکیل کمیتهٔ اجرایی حزب الله، نصرالله به ریاست کمیته انتخاب شد. در عین حال او در شورای تصمیم گیری حزب الله نیز وارد شد و مسئول اجرایی آن نیز بود.
پس از ترور سید عباس موسوی به وسیلهٔ بالگردهای اسرائیلی با اجماع شورای تصمیم‌گیری حزب‌الله،سید حسن نصرالله برای دبیرکلی حزب الله انتخاب شد.

فعالیت‌های مبارزاتی علیه رژیم اشغالگر قدس

سید حسن نصرالله از همان آغاز هدایت حزب‌الله لبنان موضعی تهاجمی بر علیه اسرائیل اتخاذ کرد. یک سال پس از دبیرکلی حزب‌الله در سال ۱۹۹۳، تعداد ۲۶ سرباز اسرائیلی در نزاع طرفین توسط حزب‌الله کشته شد. جنگ حزب‌الله علیه اسرائیل برای عقب راندن اسرائیل از جنوب لبنان ادامه پیدا کرد. تعداد کشته‌های سربازان اسرائیلی در سال ۱۹۹۷ به ۴۰ تن رسید. با سخت شدن شرایط اسرائیل مجبور به ترک خاک لبنان در سال ۲۰۰۰ میلادی شد پیروزی حزب الله در خارج کردن اسرائیل از جنوب لبنان و کشته شدن پسر نصرالله در جنگ در سال ۱۹۹۷، موجب محبوبیت سید حسن نصرالله در جنوب لبنان شد
محمدهادی، فرزند بزرگ نصرالله در سال ۱۹۹۷ در درگیری با نظامیان اسرائیل در جنوب لبنان، شهید شد.
 
بعد از خارج شدن نیروی‌های اسرائیل از خاک جنوب کشور لبنان آن هم همچنان مقداری از خاک جنوب لبنان در اسرائیل، خواستار ترک کامل لبنان توسط اسرائیل و نیز آزادی همه اسرا لبنانی در بند اسرائیل شده و موضع گیری جدیدی را در قبال اسرائیل بیان کرد، وی گفت:
... ای مردم، عزیزانم و ، من می‌خواهم اعلام کنم که این اسرائیلی که تسلیحات اتمی در اختیار دارد و قدرت‌مندترین نیروی هوایی منطقه را داراست، به خدا سوگند، آنها از تار عنکبوت ضعیف‌تر هستنداشغال همچنان باقی می‌باشددر سال ۲۰۰۰ میلادی، سید حسن نصرالله طی سخنرانی با شکننده خواندن

محبوبیت عامه

سرودهای مختلفی پس از جنگ ۳۳ روزه حزب الله با اسرائیل توسط خوانندگان لبنانی در بزرگداشت سید حسن نصرالله اجرا شد. در سال ۲۰۰۶ خواننده مسیحی زن لبنانی جولیا بطرس در آلبوم خود به نام «اتعودنا علیک» آهنگ مشهوری به نام «احبّایی» در پاسداشت سید حسن نصرالله سرود که متن آن بر اساس پیام تلویزیونی نصرالله به مبارزان حزب الله در جنوب لبنان پس از جنگ ۳۳ روزه بود. کلیپ این آهنگ در ویرانه‌های شهر بنت جبیل فیلمبردای شد. درآمد حاصل از فروش این آهنگ، سه برابر پیش بینی‌های انجام شده به سه میلیون دلار رسید که تمام آن به خانواده‌های کشته شدگان لبنانی جنگ با اسرائیل و سربازان کشته شده حزب الله در جنگ ۳۳ روزه و عملیات نهر البارد تقدیم شد. در سال ۲۰۰۷ علاء زلزالی خواننده لبنانی آهنگی با عنوان «یا نصرالله» درباره دبیرکل حزب الله لبنان سرود.

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 647 تاريخ : جمعه 2 مرداد 1394 ساعت: 21:21

زندگینامه امام خمینی(قدس سره)

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 542 تاريخ : جمعه 2 مرداد 1394 ساعت: 21:17

آیا قضيه اجلاس خزر و واگذاري درياي خزر به روسيه (تبديل مالكيت از 33درصد به 13درصد) به خاطر حمايت سياسي از ايران صحت دارد؟

چنین چیزی به هیچ وجه صحت نداشته و شايعه اي است که در راستای تضعیف جهت گیری های سیاست خارجی نظام و با اهداف کاملاً سیاسی طرح شده است.و شواهد وقرائن متعددي بر خلاف واقع بودن آن وجود دارد زیرا بخشیدن بخشی از مالکیت کشور در اختیار فرد یا افرادی نیست که بتوانند این کار را انجام دهند . علاوه بر اینکه بر اساس قانون اساسی کلیه توافقات و موافقت نامه های بین المللی باید به امضاء و تأیید مجلس شورای اسلامی برسد و مجلس شورای اسلامی به عنوان نمایندگان مردم از منافع کشور و مردم دفاع نموده و اینگونه نیست که چنین مسأله پر اهمیتی از دید مجلس و گروههای سیاسی و مردم مخفی بماند .به عنوان سند  به متن کامل اعلامیه اجلاس خزر در تهران در لینک زیر اشاره می کینم .

                      - متن اعلامیه اجلاس سران كشورهای ساحلی دریای خزر در تهران

                     

 

آیا ایران در زمان شوروی سابق، واقعاً مالک 50 درصد خزر بود؟

 

             

در این باره نکات زیر قابل توجه است:

1 - نقشه خزر و کشورهای ساحلی اش را مقابل تان بگذارید. فارغ از این که در آن سوی خزر یک کشور(شوروی سابق) قرار دارد یا چهار کشور (روسیه،قزاقستان،ترکمنستان و آذربایجان) ، بکوشید با یک خودکار، خزر را طوری تقسیم کنید که 50 درصدش به ایران برسد. آیا با توجه به نقشه و موقعیت طبیعی دریاچه و کشورهای اطرافش چنین تقسیمی اساساً امکان پذیر است؟ کسانی که دم از مالکیت 50 درصدی ایران می زنند، احتمالاً بدون نگاه کردن به نقشه ، به این موضوع فکر کرده اند و با خود گفته اند: دو کشور بوده و یک دریا در میان شان و لابد باید 50 - 50 بین شان تقسیم شود!

2 - اگر به نقشه بنگرید، ایران تنها بخش کوچکی از سواحل جنوبی خزر را در اختیار دارد و چندین برابر آن در اختیار کشورهای دیگر است. چگونه می توان پذیرفت که ایران با اندکی ساحل، صاحب نیمی از خزر شود و بقیه با سواحلی به مراتب طولانی تر از ایران ، مالکیت مشابه داشته باشند. در زمان شوروی سابق هم همین منطق ساده حاکم بود و ان مرزهای طولانی در شمال، غرب و شرق دریا متعلق به شوروی بوده  است.

3 - بارها گفته شده است که در سال های 1921 و 1940 ، ایران و شوروی سابق، معاهده هایی امضا کرده بودند و طبق آن معاهده ها، مالکیت خزر را بین خودشان بالمناصفه تقسیم کرده بودند.
سپس گفته می شود که تجزیه شوروی سابق، نافی حق ایران نیست و کشورهای باقی مانده از شوروی سابق، باید میراث دار آن 50 درصد خودشان باشند نه این که کل خزر را مجدداً بین خود تقسیم کنند.

این سخن در صورتی درست بود که بین ایران و شوروی سابق، چنین معاهده ای وجود می داشت. اما واقعیت این است که در هیچ کجای این دو معاهده، مالکیت خزر بین ایران و شوروی تقسیم نشده است بلکه هر دو کشور توافق کرده اند که در آب های خزر به طور مساوی "حق کشتیرانی" داشته باشند، از معافیت هایی برخوردار شوند و بتوانند تا 10 میل دریایی از سواحل خود ماهیگیری کنند. اگر کلمه به کلمه این دو معاهده را بررسی کنید درخواهید یافت که تقسیم 50 درصد مالکیت دریا در این معاهده ها وجود خارجی ندارد.

مطابق با قراردادهای 1921و 1940، کاسپین یا خزر، دریای ایران و شوروی نامیده شده است و نامی از 50 درصد و یا نیمی از دریا در این قراردادها نیست، شاید بتوان از قراردادهای فوق تعبیر یا تفسیر 50 درصدی برای ایران داشت، اما قبل از انقلاب رژیم پهلوی هرگز نتوانست چنین تعبیری ارائه و اعمال نماید. ضمن اینکه وجود بنادر متعدد شوروی سابق مثل بندر باکو و غیره نشان می‌دهد 50 درصد دریا اختیار ایران نبوده. حق کشتیرانی آزاد هم تنها به معنی آمدن کشتی‌های شوروی سابق به بنادر ایران بود، چون ایران در خزر کشتیرانی نداشت و قایق‌های ماهیگیری ایران هم که از حدی فراتر می‌رفتند گم و غیب می‌شدند که در این‌باره پرونده‌هایی وجود دارد.

امروز که به جای 2 کشور 5 کشور ساحلی در کرانه‌های خزر وجود دارند نیز تعلق 50 درصد دریا به ایران به معنی عدم برخورداری کشور‌های ترکمنستان و آذربایجان به لحاظ جغرافیایی از کل خزر است و قزاقستان و روسیه شرکا و همسایگان ایران می‌شوند که این با واقعیات عینی و جغرافیایی هماهنگ نیست.


بنابراین بهتر است به جای هدر دادن انرژی برای تحقق امر محال، از وضعیت کنونی که هنوز رژیم دریایی مشخصی در دریای خزر مصوب نشده است، برای بهره برداری حداکثری از منابع نفتی خزر استفاده کرد.

 

تقاضای سهم  20 درصدی ایران از دریای خزر

پس از فروپاشی شوروی کشورهای جدیدالتأسیس میل به تقسیم‌بندی کل دریا داشتند. این در حالی بود که ملاحظات امنیتی ایران و روسیه مغایر با این موضوع بود و اغلب کارشناسان هم بر این نظر بودند که حفظ رژیم مشاع بیشترین منفعت را برای ایران خواهد داشت.

با تأکید ایران و روسیه در جریان مذاکرات بر تقسیم نشدن دریا و حفظ چارچوب مشاع مطابق قراردادهای 21 و 40 کشورهای جدیدالتأسیس همراه روسیه بر تقسیم منابع اصرار کردند. ایران نیز مطرح کرد که در صورت تقسیم منابع، با توجه به این مهم که در دریاچه‌های بسته باید توافق همه کشور‌های ساحلی مبنای رژیم حقوقی باشد، بارعایت اصل انصاف و در نظر گرفته شدن وضع طبیعی و جغرافیایی سواحل سهم ایران حدود 20 درصد از منابع خزر است.

هرکدام از کشورها نیز تاکنون سهمی از منابع را برای خود تعریف و با همسایگان خویش وارد مذاکره و حتی بهره‌برداری در مناطق نزدیک به خود یا شمالی دریا شده‌اند.

بنا بر توافق سران کشور‌ها تا نهایی شدن رژیم حقوقی در مناطق اختلافی میان همسایه‌ها اکتشاف صورت نمی‌گیرد.

 

چه باید کرد؟

از آن همه اختلاف و تضاد منافع که از هنگامه فروپاشی به بعد درباره دریای خزر وجود داشت تا امروز بخش‌های مهمی حل و فصل شده و در اعلامیه‌های نشست­ها مورد توافق قرار گرفته‌اند، رژیم حقوقی نهایی دریا نیز از روی همین اعلامیه‌ها و نیز توافقات همسایگان درباره تعیین حدود بین خود تهیه خواهد شد. البته هنوز مباحث مهم باقی‌مانده نیز بسیار است. تا اینجای کار و مطابق با سند اجلاس سران در تهران کشورها بر سطح آب و بستر دریا حق حاکمیت ندارند و رژیم حاکم مشاع است، البته تعیین «عرض دریای سرزمینی» یا نوارهای ساحلی هنوز در جریان مذاکرات قرار دارد.

حق کشتیرانی آزاد تنها با پرچم 5 کشور صورت خواهد گرفت، کشورهای ساحلی تعهد کرده‌اند که هر اختلاف نظر درباره خزر را تنها با مذاکره و بدون بهره از نیروی نظامی حل و فصل کنند و خزر را برای همیشه دریای صلح و دوستی باقی بگذارند و. . . . . .

پس تا همین جای کار توافقات مهم و 5 جانبه حاصل شده، اما تعیین حدود برای بهره­برداری منابع هنوز یک بحث مهم و حل نشده است، ضمن اینکه ایران در 20 درصد مورد ادعای خود (برای منابع) اعمال حاکمیت دارد.

افزایش ظرفیت همکاری‌ها مثل کشتیرانی و سوآپ نفت همسایگان و نصب دکل اکتشافی البرز از طرف ایران هم در حال انجام است.

اجماع ایرانیان روی 20 درصد منابع، طبعاً در آینده همسایگان را مجبور به پذیرش خواهد کرد. در این زمینه قطعاً مقاومت ملی مورد نیاز است، البته شاید راه نهایی شدن این حق و اذعان همسایگان به آن قدری طولانی باشد.

دوستی با همسایگان و گفت‌وگو با آنها و روشن بودن ابعاد آنچه به عنوان موضوع خزر مطرح است برای افکار عمومی از الزامات این مسیر است. نورافکن افکار عمومی و رسانه‌ها باید بر آب‌های خزر بتابد تا همگان سهم و حق طبیعی و منطقی خویش را دیده و باور کنند.

منابع:

سایت پرسمان دانشجویی

پول نیوز

خبر انلاین

 

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

 وبلاگ جام الست

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 2390 تاريخ : پنجشنبه 8 مرداد 1394 ساعت: 21:59

متن شبهه منتشر شده در شبکه های اجتماعی:

قسمت اول:

طبری می نویسد: " سعید ابن عاص" لشگری راهی گرگان نمود. مردم آنجا از راه صلح آمدند. سپس 100 هزار درهم خراج و گاه 200 هزار درهم خراج به اعراب می دادند. لیکن قرارداد از طرف ایرانیان برهم خورد و آنان از دادن خراج به مدینه سرباز زدند و کافر شدند. یکی از شهرهای کرانه جنوب شرقی دریای خزر شهر "تمیشه" بود که به سختی با سپاه اسلام نبرد کرد. "سعید عاص" شهر را محاصره کرد و آنگاه که آذوقه شهر به اتمام رسید مردم از گرسنگی زنهار ( امان ) خواستند، به آن شرط که سپاه "سعید ابن عاص" مردمان شهر را نکشد. لیکن بعد از عقد قرار داد سعید تمام مردمان شهر را به جز یک نفر را در دره ای گرد آورد و تمام افراد شهر را از لب تیغ گذراند. در این کشتار عبدالله پسر عمر، عبدالله پسر عباس، عبدالله پسر زیبر، حسن ابن علی ( امام حسن ) و حسین ابن علی ( امام حسین ) در راس لشگر اسلام قرار داشتند . ( تاریخ طبری )

قسمت دوم:

کشته شدن عثمان و تاخیر 6 ساله فتوحات اسلام در ایران:

عثمان در روز 18 ذوالحجه سال 35 هجری به دست یک گروه 2000 نفری از ناراضیان جهادگر اسلامی که بر ضد او شوریده بودند به هلاکت رسید. به گفته تاریخ نویسان عرب جسدش 3 روز در کوچه ها رها شده بود و کسی حق برداشتن جسدش را نداشته است. ولی در نهایت با پادرمیانی امام علی شبانه جسد را برداشتند. ولی شورشیان جنازه اش را سنگباران نمودند و اجازه دفن او را در گورستان مسلمانان ندادند و او را در گورستان "حش کوکب" یهودیان دفن کردند. بعد از وی امام علی به خلافت رسید. با روی کار آمدن وی شورش "طلحه و زبیر" بر ضد او صورت گرفت که در سال 36 هجری به جنگهای خونین "جمل" انجامید. سپس معاویه بر ضد علی شورید و به جنگ کشتارگرانه "صفین" و "حکمیت" انجامید. بعد از او خوارج علیه علی شوریدند.

بلاذری می نوسید: "اشعث ابن قیس" آذربایجان را فتح کرد و درب آن شهر را به روی سپاه اسلام گشود. در زمان عثمان وی والی آذربایجان شد و در زمان امام علی هم در سمت خود ابقا شد. او شماری زیادی از خانواده های عرب را روانه آذربایجان کرد تا در آنجا سکنی گزینند. عشایر عرب از بصره و کوفه و شام راهی آذربایجان شدند. به گفته وی عده معدودی از عربان زمینهای عجمان را خریدند. لیکن اکثر عربان برای مصادره کردن زمینهای مجوسان با یکدیگر مسابقه نمودند، یعنی هر گروهی هرچه می توانست مصادره می کرد. بدین صورت اموال و زمینهای ایرانیان یکی پس از دیگری به تاراج گذاشته شد و امام علی خلیفه وقت با آن مخالفتی ننمود.

 

پاسخ شبهه:

پاسخ قسمت اول:

1- خبری که در تاریخ طبری آمده از نظر سند  قابل خدشه است. در سند آن می خوانیم:  سیف بن عمر بن شبه از علی بن محمد از علی بن مجاهد از حنش بن مالک نقل می کند که گفت: ... (متن عربی تاریخ طبری، ج 4، ص 269)طبری در استفاده از مآخذ، اصول اهل حدیث را در نظر نگرفته و از چهره‌های ضعیف هم روایت کرده است.

سیف بن عمر کیست؟ 

وی متهم به زندقه (کافر) است و خود طبری هم نظر مساعدی نسبت به وی ندارد.

 علی بن مجاهد کیست؟(در منابع کهن)
ـ علی بن مجاهد حدیث جعل می کرد و او کتابی در مورد جنگها نوشت و برای سخنان خود، سندهایی را جعل می کرد. (تاریخ بغداد، الخطیب بغدادی(م 463ق)، ج 12، ص 106 همچنین نقلهای متعدد دیگر مبنی بر دروغگو بودن او را ذکر می کند؛ تهذیب الکمال، مزی (م 742ق) ج 21، ص 118)
ـ علی بن مجاهد دروغگو است. (الجرح و التعدیل، تألیف ابوحاتم رازی(م 327)، ج 6، ص 205)

2- خلفای سه گانه مورد غضب امام علی و به تبع او، فرزندانش بودند. با این حال چگونه قابل قبول است اینان زیر پرچم خلفا بروند؟ بله با توجه به اینکه در عمل اداره ی اسلام در دست آنها بود، گاهی امام علی(ع) آنان را راهنمایی می کرد اما هیچگاه جزء دار و دسته ی آنها نشد. حتی عمر در ابتدا می خواست فرماندهی سپاه اسلام در حمله به ایران را به امام علی بسپارد اما حضرت نپذیرفت.

3- خلفای سه گانه که جای خود دارد، اساسا سیره ی ائمه این بود که زیر پرچم غیر معصوم نمی رفتند برای همین همواره مورد آزار و اذیت حاکمان بودند.

4- طبق روایتهای متعدد، امام علی بسیار مراقب جان امام حسن(ع) و امام حسین(ع) بود و ظاهرا هدف اصلی امام علی این بود که آنها پس از او عهده دار امامت شوند. در عین حال از اینکه فرزند دیگرش محمد حنفیه در خط مقدم جنگ باشد، ابایی نداشت. یک بار منافقان به محمد حنفیه گفتند: چرا امیرالمؤمنین تو را در جنگ جلو می اندازد و حسن و حسین را نه؟ جواب داد: چون آن دو، چشمان اویند و من دست راست او و او با دست راستش از چشمانش دفاع می کند. (برای آگاهی از این دست روایتها به دانشنامه امام حسین(ع)، ری شهری، ج 2، ص 396 ـ 401 مراجعه شود)
از این روایتها هم به دست می آید که امام علی به آنها اجازه شرکت در جنگ ایران نمی داده است.

 

پاسخ قسمت دوم:

1- نه تنها امام علی(ع) اموالی را که عثمان به اشعث داده بود ، پس گرفت، بلکه او را از حکومت آذربایجان خلع کرد.:

وقتی که اشعث از سوی عثمان، عامل آذربایجان شد، عثمان اموال فراوان را به ناحق به او بخشید. امام علی(ع) که به حکومت رسید، از او خواست اموال را برگرداند. وی هنگامی که فرمان امام را دریافت کرد، خواست به معاویه ملحق شود حتی از همین هنگام بنای مکاتبه با معاویه را گذارد. او با یارانش مشورت کرد و آن ها او را از این کار منع کردند. در نتیجه به معاویه نپیوست.
بعد از اين كه سخن اشعث در منزلش مبنى بر ملحق شدن به معاويه و توبيخ مردم ، به كوفه رسيد، اميرالمؤمنين على (ع )، نامه اى به او نوشت و او را توبيخ كرد . دستور داد كه به كوفه بيايد . نامه را همراه حجر بن عدى كندى كه از قبيله او بود، فرستاد. حجر اشعث را ملامت كرد و گفت: آيا تو قوم و مردم ديارت و اميرالمؤمنين را رها مى كنى و به اهل شام ملحق خواهى شد؟!
حجر همراه اشعث بود تا اين كه او را به كوفه آورد. وسائل او را نزد على (ع ) آوردند. حضرت آن ها را گرفت و اين واقعه در نخيله اتّفاق افتاد. سپس اشعث از حسن ، حسين ، و عبداللّه بن جعفر شفاعت خواست . حضرت مبلغی به او داد. اشعث گفت : اين ها كافى نيست . حضرت فرمود: يك درهم به آن اضافه نمى كنم (منهاج البراعة ، ج 17، ص 183)

2- از تاريخ چنين استنباط مى شود كه اشعث براى كسب مقام مكررّا به نزد حضرت امير مى رفت . روزى حضرت به تندى با او سخن گفت و او حضرت را تهديد به مرگ كرد. حضرت به اشعث گفت : اءبا لموت تخوّفنى او تهدّدنى ما ابالى وقعت على الموت او وقع الموت علىّ؛
آيا مرا با مرگ مى ترسانى يا تهديد مى نمايى . قسم به خدا باكى ندارم كه مرگ مرا فرا گيرد يا من او را فرا گيرم .(بحار الأنوار، علامة المجلسي ، ج 42، ص 233)

3-اميرالمؤمنين (ع ) بعد از اين كه قصّه برادرش ، عقيل را طى خطبه اى ذكر مى كرد، درباره اشعث بن قيس چين مى فرمايد:
و شگفت تر از سرگذشت عقيل ، آن است كه شخصى (اشعث بن قيس ) در شب نزد ما آمد با ارمغانى در ظرف سر بسته و حلوايى كه آن را دشمن داشته ، به آن بدبين بودم ؛ به طورى كه گويا با آب دهن ، يا قى مار خمير شده بود. به او گفتم : آيا اين عطيه است يا زكات يا صدقه كه زكات و صدقه بر ما اهل بيت حرام است ، گفت ، صدقه و زكات نيست ، بلكه هديه است . پس گفتم : مادرت در سوگ تو به نشيند! از راه دين خدا آمده اى مرا بفريبى ؟ آيا درك نكرده ، نمى فهمى ، يا ديوانه اى و جن زده يا بيهوده سخن مى گويى ؟!
سوگند به خدا اگر هفت اقليم را با هر چه در زير آسمان هاى آن هاست ،به من دهند. براى اين كه خدا را درباره مورچه اى - كه پوست جوى از آن بربايم - خدا را نافرمانى نمايم ، اين كار را نمى كنم . به تحقيق دنياى شما نزد من پست تر و خوارتر است از برگى كه در دهان ملخى باشد كه آن را مى جود .چه كار است على را با نعمتى كه از دست مى رود و خوشى كه برجا نمى ماند! به خدا پناه مى برم از خواب عقل و از زشتى لغزش و تنها از او يارى مى جوييم . (نهج البلاغه فيض الاسلام ، خطبه 25، ص 713 )

4- بلاذرى مى نويسد: حضرت على (ع ) اشعث را بعد از بركنارى از كارگزارى آذربايجان ، به حلوان (سر پل ذهاب فعلى ) و اطراف آن فرستاد . بعدا از او خواست كه به كوفه بيايد . حضرت نسبت به اموالى كه از حلوان و آذربايجان آورده بود، سؤ ال كرده ، درباره آن تحقيق و بازجويى نمود. اشعث ناراحت شده ، با معاويه مكاتبه مى كرد. (سفينة البحار، ج 1، ص 702)

 

وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

 وبلاگ جام الست

جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 1412 تاريخ : پنجشنبه 8 مرداد 1394 ساعت: 21:59