مطالب زیر برگرفته از سخنان حضرت آیت الله سبحانی و حضرت آیت الله صافی میباشد.
1- آیا عزاداری برای امام حسین (ع) مرده پرستی است؟
فلسفه عزاداری برای شهیدان راه حق، همان بزرگداشت یاد آنان و حفظ مکتب آنها است; مکتبی که اساس آن را فداکاری در راه دین و تن ندادن به ذلّت و خواری تشکیل میدهد. منطق آنان چنین بوده است که «مرگ سرخ به از زندگی ننگین است». آنان برای سربلندی دین خدا و عزّت مؤمنان به شهادت رسیدهاند. گرامیداشت آنان سبب میشود که منطق آنها پا برجا بماند و ملتها از آنها درس آموخته و راه آنها را ادامه دهند.
شهید بهسان شمعی است که میسوزد و پیرامون خود را روشن میسازد؛ زیرا با ریختن خون و پایان بخشیدن به حیات مادّی، جامعه را از بند بندگی و حکومت ستمگران آزاد میسازد. آیا بزرگداشت چنین افرادی از نظر منطق و عقل، کاری نکو و پسندیده نیست؟ جایی که پیامبر برای از دست رفتگان عادی میگرید و دیگران نیز ناله سر میدهند، آیا جا ندارد که برای احیای مکتب شهادت و تکریم از شهیدان، به مناسبتهای گوناگون، بزرگداشتی انجام گیرد و مجالس تشکیل شود؟
در میان شهدای راه حق بیشترین مجالس به نام حسین بن علی(ع) ابوالشهدا، رهبر آزادگان، منعقد میگردد؛ زیرا او بیش از دیگر شهیدان راه حق، راه و رسم آزاد زیستن و زیر بار ظلم و ستم نرفتن را به جهانیان آموخت. او مرگ شرافتمندانه و جان سپردن زیر ضربات شمشیر دشمن را بر زندگی ذلّت بار برگزید و سرانجام در «بستر شهادت» به لقاء اللّه پیوست.
او دلباخته ایثار و فداکاری در راه اعلای کلمه حق بود، از این جهت با چهرة باز و لبی خندان به استقبال شهادت شتافت.
دشمن دست خود را برای امان دادن به سوی او دراز کرد، ولی او دست رد بر سینه نامحرم زد و امان دشمن را نپذیرفت؛ زیرا میدانست که در پذیرش امان، ذلت و خواری و مرگ واقعی است.
اگر شیعه برای امامان معصوم خود عزاداری میکند به مفهوم مرده پرستی نیست بلکه یادآوری و زنده نگه داشتن راه و روش و اهداف و ظلم ستیزی انها است.
این موضوع در مکاتب غیر اسلامی هم وجود دارد و در کشور های مختلف جهان نیز برای بزرگان و مفاخر خود که هزاران سال است مرده اند بزرگداشت و مراسم برگزار می کنند تا یاد و روش انها از ذهن مردم پاک نشود.
2- آیا مذهب شیعه، مذهب اندوه و گریه است؟
مذهب شیعه مذهب حق طلبی و عدالت جویی و جهاد و مبارزه در این راه است و هرگز مذهب گریه و ناله نیست، ولی در عین حال بهسان پیامبر گرامی و یارانش برای عزیزان از دست رفته متأثر میشوند و قلوب آنان از عاطفه به اهل بیت^ موج میزند و آثار خود را در زندگی میگذارد.
به تعبیری دیگر، سرودن اشعار مذهبی همراه با اظهار عواطف و تأثر، نوعی همدردی و همراهی با شهیدان راه حق است و از این طریق، خواهان حفظ مکتب آنهاست؛ مکتبی که اساس آن را فداکاری در راه دین و تن ندادن به ذلت و خواری تشکیل میدهد. اگر این مجالس تعطیل شود و یاد شهدا در هر سال تجدید نگردد، مکتب ایثار و شهادت به فراموشی سپرده میشود. شیعیان با برپا کردن مجالس سوگواری در ماههای محرم و صفر، منطق حسین بن علی(ع) را که منطق همه شهداست، احیا میکنند.
3- چرا برای امام حسین(ع) عزاداری میکنید، با این که او در بهشت است؟ گریه برای اهل بهشت چه ثمری دارد؟
گریه بر امام حسین(ع) نه به خاطر این است که اکنون در بهشت به سر میبرد، مسلّماً از این جهت باید خوشحال و شادمان باشیم، گریه ما به خاطر آن ظلمها و ستمهایی است که بر وی روا داشته شد و دردانه پیامبر با لب تشنه با 72 تن از یاران و خاندانش در کنار نهر آب جان سپرده است. گریه پیامبر بر عموی خویش حمزه، نه به خاطر این بود که او با فرشتگان همنشین است، بلکه به خاطر ستم ددمنشانهای است که بر او روا داشته بودند و هند جگرخوار، همسر ابوسفیان دستور داده بود شکم او را پاره کنند و جگرش را بیرون آورند تا به دندان خویش آن را بساید.
4-عزاداری و روزهایی از سال را سیاهپوشیدن و غمگینبودن آن هم به خاطر اینکه یک انسان خبیث در 1400 سال پیش، انسان خوبی را کشته و دیگر موضوع تمام شده است چه فایدهای دارد؟ امثال این واقعه بارها در تاریخ اتفاق افتاده است. آیا این همه اوقات خود را صرف عزاداریکردن بیخردانه نیست؟ آیا حرف اهل سنّت که میگویند: «شیعیان مردهپرست هستند» درست نیست؟ آیا با سر و سینهزدن و راهاندازی دسته و هیئت، امام حسین زنده میشود؟
ما اگر به این حادثه از چشم مقاصد و معانی بلند آن و مراتب عالی و مقامات ملکوتی انبیاء و اولیاء و درجات قُرب آنها به خداوند متعال نگاه کنیم و سخن بگوییم، باید مخاطبان آن مطالب کسانی باشند که یا ملائکه ملأ اعلی باشند و یا اگر ابناء بشرند همردیف و همطراز آنها باشند، حضرت امام حسین علیهالسلام را در عالیترین مرتبهی امامت که مثل حضرت ابراهیم خلیل علیهالسلام پس از طیّ آن مقامات و درجات عالیه به آن نائل گردید بشناسیم و امام را در همان جایگاهی معرّفی کنیم که پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله او را به آن معرّفی نمود و خود با همین پایگاه بیمانند عاشورایی، اوج عظمت وجود خود را به جهانیان نشان داد و موقفی را اتّخاذ فرمود که صعود و پرواز به آن جز با بالهای روحالأمینی و برتر میسر نیست.
شما میگویی: یک انسان خبیثی یک انسان خوبی را کشته، و سنّی مذهبها را به نداشتن معرفت به عظمت خاندان پیغمبر صلیالله علیه و آله تا این حد متّهم میکنی! اینکه انسان خبیث، انسان خوب را میکُشد امری عادی است و بوده است.
در این حادثه، جایگاه شمر و ابن زیاد، سنان بن انس و یزید که حسین بن علی سبط پیغمبر و سیّد جوانان اهل بهشت را میکشند عنوان خبیث بر آنها به قدری کم معنی است که اگر خباثت همه خبیثها را به یک نفر بدهند باز هم برای او کم است و عنوان انسان خوب بر حسین علیهالسلام - کسی که جامع همه خوبیها و کمالات انسانی و انسان اشرف و اجلّ و اکرم و اعز و اولی به خدا و پیغمبر است- عنوانی عادی و بسیار کمبها است.
شیعه، مردهپرست نیست. شیعه، زنده و زندهپرور است، چنانکه تجلیل قرآن از انبیا، از ابراهیم و موسی و عیسی و صفا و مروه و حجر و مقام و بیت مردهپرستی نیست.
شیعه در تجلیل از حسین علیهالسلام، از قرآن کریم و وحی الهی الهام گرفته و به هدایت آن عمل میکند که آنها (مردگان) را بستایید و به هدایت آنها هدایت یابید؛ أُولئِکَ الَّذینَ هَدَى اللهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ. (سوره انعام، آیه190)
این موضوع تمام نمیشود، چنانکه اسم ابراهیم و ملّت ابراهیم و مقام ابراهیم و اسم موسی و عیسی و روزها و یاد مواقف و مقامات آنها تمام نمیشود.
این برنامهها، این سینهزدنها و عزاداریها اعلام وجود و نفی شرک، نفی استکبار، نفی استحقار و استضعاف است. این برنامهها مثل اذان است، مثل أشهد أن لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله است. مردهپرستی نیست. شما میگویید چی زنده میشود؟ اینها اگر نبود، همه چیز مُرده بود. اینها رمز حیات است، حفظ سابقه است، حفظ هویّت است و میراث بزرگ فرهنگی است.
4- در جایی خواندم وقتی یک شخص غربی، در عزاداری شیعیان برای امام حسین، شرکت کرد از یکی از شیعیان پرسیده بود: «چه کسی این امام را کشته است؛ مسیحیان یا یهودیان؟» که وقتی با جواب منفی روبرو و متوجه شده بود که توسّط مسلمانان در 1400 سال قبل کشته شده است، متعجّبانه گفته بود: «خودتان طرف را کشتهاید، بعد خودتان دارید برایش عزاداری میکنید؟ این کارهای شما و صدمهزدن به خودتان و کار و زندگی را رهاکردن بعد از 1400 سال چه فایدهای برای او دارد؟ و به چه درد شما میخورد؟» بفرمایید واقعاً فایدهی این همه عزاداری و کار را رهاکردن، برای ما و برای امام حسین چیست؟
این منطق و گفتاری که نقل کردهاید، از بیسوادی سازندهی ساختگی این گفت و شنودها حکایت دارد و به قدری سطح این سخنان پایین و پایین است که انسان نمیداند چه بگوید! بسیار جاهلانه و عوامانه است.
امام نه در نبرد با مسیحیان و نه یهودیان و نه اهل مذاهب دیگر کشته شد. امام، آن وجود مجسّم حقخواهی و حقپرستی و ستمستیزی و عدالتخواهی در نبرد بین حق و باطل و عدالت و ظلم و علم و جهل کشته شد.
او در میدان «إنّی لا أرى الموتَ إلّا سعادةً والحیاةَ مع الظالمین إلّا بَرَماً» و در راه نجات مستضعفان و احیاء دین کشته شد.
با تأسف فراوان تمام آن واقعهی بزرگ و تاریخی و آن همه افتخارات و مواقف بزرگ که ایستادن و ایستادگی بر هر یک آنها کار نامدارترین رجال تاریخ است را در این خلاصه میکنید که مرد خبیثی، مرد خوبی را کشته است و به واقعهای که امثال و نظائر آن همیشه و همواره اتفاق میافتد تشبیه میکنید؛ نه سوابق این حادثه را میگویید و نه آن مرد خبیث را میشناسانید و نه آن مرد خوب را تعریف میکنید؛ نه از حَسَب و نَسَبَش، نه از اخلاق و رفتار و سیرهاش و نه از مسئولیتهای بزرگی که مثل او بر عهده دارد میگویید!
چنان وانمود میکنید که شخصی عادی، زیدی را کشته و دعوایی شخصی بوده و طرفین دعوا به جان هم افتادند و این هزار و چهارصد سال پیش که نه، اگر دیروز و همین امروز چنین شخصی عادی کشته شود، عزاداری و این همه برنامههای وسیع و مجالس سخنرانی و ... برایش بیجا است.
نقلکنندهی این سؤال و جواب، اگر مغرض نیست، علل حادثه، رجال حادثه، سوابق یزید و بنیامیّه و دشمنی آنها با اسلام و جنایات بزرگ آنها را برای آن فرد غربی میگفت تا تصدیق کند که این حادثه که یکهزار و چهارصد سال پیش اتفاق افتاده، اگر چهارصد هزار قرن پیش هم اتفاق افتاده بود باید آن را بازگو کرد و به همه نسلها رسانید.
این، مکتب است، مدرسه است، هویّت عالی و متعالی بشر است. تکریم انسانهای والا و حقپرست است.
پهلوان این قیام و اقدام، فرد عادی نیست. آسمان، زمین، کهکشانها و عرش و کرسی است. امام حسین علیهالسلام است. او بود و خودش بود و تاریخ برای او همتا و همطراز نشان نمیدهد.
یک آدم خوب همیشه هست و افرادش در کوچه و بازار بسیار و بیشمارند امّا کسی از آنها امام حسین علیهالسلام نیست.
او فرد یگانه بشر است. باید فراموش نشود، باید درسش و مکتبش همیشه مطرح باشد. امام حسین علیهالسلام به عزاداری ما نیازمند نیست بلکه ما به او نیازمندیم.
ما به معرفت راه او و رفتن در راه و احیاء مکتب او نیاز داریم. میخواهیم باشیم، میخواهیم با شرافت زندگی کنیم، میخواهیم ذلیل نباشم و در مقابل طواغیت و گردنکشان و متکبران سر خضوع و ذلّت فرود نیاوریم.
این عزاداریها همهاش فائده است. همهاش انسانساز است. عزاداریها و مراسم عاشورا را هدف اعتراض قرار دادن، هدف قراردادن قرآن و عترت و همه انبیا و همه خوبیهاست.
مسأله، عظیمتر از این حرفهایی است که میگوییم. امام حسین علیهالسلام شهید فضیلت و حقیقت در طول تاریخ است. او شهید دیروز نبود؛ او شهید همیشه جاودان است که به همه بشریت راه خوبزندگیکردن را آموخت. او الگو و اسوه برای همه آزادیخواهان جهان است. بلی، حسین علیهالسلام امام و رهبر همه آزادمردان در طول تاریخ است.
این است که حسین علیهالسلام همیشه زنده است و مردمی که با حسین علیهالسلام باشند، همیشه زنده و سرافراز و سربلند هستند.
سلام الله علیک یا مولای یا ابا عبدالله روحی و ارواح العالمین لک الفداء.
جام الست...
ما را در سایت جام الست دنبال می کنید
برچسب : پ, نویسنده : محمد مهدی متقی jamealasst بازدید : 1078 تاريخ : يکشنبه 26 مهر 1394 ساعت: 18:10