جام الست

متن مرتبط با «آیت الله خسروشاهی خانه نخرید» در سایت جام الست نوشته شده است

چرا در نماز خود می گوئیم قل هو الله احد؟

  • ما در نماز خود می گوئیم: " قل هو الله احد" یعنی: بگو خدا يگانه است. ما به چه کسی ميگوئيم که بگوید خدا يگانه است؟ و آیا خدا خود نمی داند که يگانه است؟ پاسخ: این مسئله به زبان و ادبیات و فرهنگ سخن گفتن مربوط می شود. وقتی ما کار نادرستی انجام میدهیم و عصبی می شویم می گوئیم: «آخه چرا اینکار را کردی» یا « آخه بگو چرا اینکار را کردی» یا « آخه بگو مگه مرض داشتی که این کار را کردی»! این جملات را ما به خودمان می گوئیم و معنی آن اینست که: ما نمی بایست اینکار را می کردیم. (نه اینکه از کسی می خواهیم که بگوید: چرا اینکار را کرده است، و یا برود از کس دیگری بپرسد که او چرا اینکار را کرده بوده). یا مثلاً ما می شنویم که کسی به کسی می گوید: آقا باز هم تشریف بیاورند! یعنی: تو باز هم اینجا بیا. فرق این دو گفته در این است که اولی: مخاطب خود را گرامی و ارجمند و بزرگوار میدارد ولی دومی این چیزها را ندارد. در زبان عربی در زمینه های گوناگون یکسری ریزه کاریهائی وجود دارد. مثلاً در زمینه "ارج گذاشتن و گرامی داشتن و اهمیت دادن" از جمله: «شأن بمعنی: مرتبه و جایگاه» و «تعظیم بمعنی: بزرگ داشتن» و «تفخیم بمعنی: شکوه دادن» وجود دارد. مثلاً در آغاز سوره بقره می خوانیم: « ذالکَ الکتاب» یعنی « آن کتاب». آن کتاب یعنی کدام کتاب؟ یعنی همین کتابی که جلو ماست و قرآن نام دارد و داریم آنرا می خوانیم. چرا نمی گوید "این کتاب"؟ اگر بگوید "این کتاب" در اینصورت قرآن هم از نظر گوینده کتابی است مانند هر کتاب دیگری. ولی وقتی می گوید "آن کتاب" در آنصورت گوینده، قرآن را بزرگ می کند و ارج می گذارد و اهمیت میدهد. جمله « قل هو الله احد» بمعنی: « بگو خدا یکتا است» نیز در ظاهر بمعنی «بگو خدا یکتا است» می باشد ولی در معنی یعنی: "من میگویم خدا یکتا است". یعنی: ایمان و عقیده و دیدگاه من اینست. (نه اینکه به کسی می گویم که او بگوید: "خدا يکتا است"). اما اینکه آیا خدا خود میداند که خودش يکتا است یا نه، روشن است که وی این را میداند، چنانکه وقتی شاگردی به آموزگاری  پاسخی می دهد خودِ آموزگار آنرا می داند، ولی ش, ...ادامه مطلب

  • چرا نام پدر پیامبر (ص) عبدالله بود؟

  • چند وقتی است که کج فهمان مخالف اسلام که حتی در تاریخ تمدن بشری مطالعه ای سطحی هم ندارند به خیال خودشان به کشف جدیدی رسیده اند و این شبهه را مطرح می کنند که: تا به حال به این اندیشیده اید که اگر الله پروردگاریست که توسط محمد(ص) معرفی شده چگونه نام پدرش عبد الله بوده؟؟ پاسخ شبهه: 1- این حضرت محمد (ص) نبود که  الله را کشف نمود بلکه الله جل جلاله بود که محمد(ص)  را به عنوان برگزیده خود در زمین قرار داد. و قبل از اینکه حضرت محمد (ص) پا به دنیا بگذارد خداوند متعال که او را با اسم اعظم الله خطاب میکنیم ، پیامبران دیگری همانند موسی ، عیسی و ابراهیم را مبعوث نموده بود. گروهی از اعراب ، که عمدتاً نیز در قبیله ی بنی هاشم بودند ، در دین حنیف (دین ابراهیم(علیه السلام) ) بودند که جز خدای یگانه به معبودی اعتقاد نداشتند. پدر و اجداد رسول الله (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) ، بدون استثناء ، همگی موحّد بوده اند و جز خدای واحد را نپرستیده اند. و الله نامی بود که حتی در زمان جاهلیت هم در میان مردم به عنوان نام خداوند یکتا شناخته شده بود.   2- جداد حضرت محمد (ص)  از فرزندان اسماعيل و ابراهيم بودند که ابراهيم داراي دين حنيف و يکتاپرست بود و از هر گونه شرک پرهيز مي کرد  .و الله اسمی است که جدّ اعراب ، یعنی حضرت اسماعیل (علیه السلام) آن را رواج داده است. بر اين اساس چون عبدالله و پدرش عبدالمطلب، مانند ساير اجداد پيامبر(ص) موحد و يکتاپرست بودند، عبدالمطلب اسم فرزند خود را «عبدالله» يعني بندة خدا که از بهترين نام هاست، گذاشت. از پيامبر(ص) نقل شده: در روز قيامت با نام‌هاي خود و پدرتان، فراخوانده مي شويد، پس اسم هاي نيکو براي خويش انتخاب نماييد. در روايت ديگر از حضرت نقل شده : بهترين اسامي نزد خدا عبدالله و عبدالرحمن مي باشد. بر اين اساس عبدالمطلب، بهترين اسم را براي فرزندش برگزيد . کسي که بناست بهترين انسان يعني محمد (ص) را به وجود آورد، شايسته است که داراي بهترين اسم باشد . ممکن است انتخاب اين اسم براي پدر پيامبر از الهامات خداوند باشد.   3- پیش از اسلام و حتی در عصر حاضر عربهای مسیحی و یهودی ساکن در کشورهای عربی نیز خدا را الله مینامند. و الله به معنای خدای واحد است و قبل از اسلام نیز  مورد استفاده قرار می , ...ادامه مطلب

  • زندگینامه سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله

  • زندگینامه سید حسن نصر الله دبیر کل حزب الله       تولد و خانواده   سید حسن نصرالله در ۳۱ اوت سال ۱۹۶۰ در شهرک البازوریه از محله‌های فقیر نشین شرق صور در جنوب لبنان به دنیا آمد. نام مادر « مهدیه صفی الدین» و نام پدرش «سید عبدالکریم» است. در زمان کودکی سید حسن نصرالله، پدرش به شغل سبزی و میوه‌فروشی مشغول بوده‌است. وی سه برادر و ۵ خواهر دارد و سید حسن نصرالله فرزند ارشد خانواده می‌باشد.به دلیل فقر اقتصادی و شرایط نامساعد کاری، خانوادهٔ وی به منطقهٔ الکرنتینا در جنوب بیروت رفتند.خانوادهٔ وی در سال ۱۹۷۵ میلادی، همزمان با آغاز جنگ داخلی لبنان، به البازوریه برگشتند. سید حسن از کودکی شدیداً به امام موسی صدر علاقه مند بود. تحصیلات سید حسن نصرالله تحصیلات مقطع ابتدائی را در زادگاهش سپری کرد و دورهٔ راهنمایی را در محله‌ای به نام سن‌الفیل در شرق بیروت گذراند. مقطع دبیرستان را در روستای البازوریه در جنوب لبنان به پایان رسانید و در سال ۱۹۷۶، در سن ۱۶ سالگی برای تحصیلات حوزوی به شهر نجف در عراق رفت و بعد از ۲ سال اقامت و تحصیل در این شهر، مجددا به لبنان باز گشت و در مدرسهٔ الامام منتظر در بعلبک مشغول به فراگیری علوم حوزوی شد. مشوق اصلی وی برای عزیمت به نجف و فراگیری علوم اسلامی سید محمد غروی،  امام جمعه شهر صور بوده‌است. نصرالله در سال ۱۹۸۹ برای تکمیل دروس حوزوی به قم رفت، اما با گذشت یک سال، به دلیل شدت تنشها در لبنان، به درخواست شورای حزب‌الله به بیروت بازگشت. فعالیت سیاسی نصرالله با اتمام دورهٔ دبیرستان و همزمان با آغاز جنگ داخلی لبنان وارد جنبش امل شد و به عنوان مسوول سازمانی جنبش شیعی امل در روستای البازوریه به فعالیت پرداخت. وی در زمان تحصیل در حوزه امام منتظر نیز به فعالیت سازمانی در جنبش امل می‌پرداخت که در همان زمان، به عنوان عضو دفتر سیاسی آن انتخاب شد. نماینده امام خمینی در لبنان در دیداری که سید حسن نصرالله در سال ۱۳۶۰ با امام خمینی در تهران داشت، امام خمینی وی را به عنوان نماینده خود در امور حسبیه و اخذ امور شرعیه در لبنان منصوب کرد. سید حسن نصرالله در زمان دریافت این حکم ۲۱ ساله بود و اولین کسی از رهبران حزب‌الله لبنان بود که چن, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها